استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{➊➊} ادامه پارت ...
هیو:خوب جناب کیم در چه حالی؟
ته: م..میخوای چطوری باشم؟؟*بیحال*
هیو:هنوز اونطوری میخوام نشدی
هیو:جاناتان
جیمین که هنوز توی بهت بود گفت:ب..بله قربان؟؟
هیونجین یه بند چرمی رو برداشت و به جیمین داد:
بیا اینو بگیر
جیمین:برای چی ؟
هیو:هر چی گفتم بگو چشم
جیمین: بله چشم*گرفت *
هیو:خوب میخوام تا حد مرگ بزنیش اونقد که همین الان بمیره .
...
ته: م..میخوای چطوری باشم؟؟*بیحال*
هیو:هنوز اونطوری میخوام نشدی
هیو:جاناتان
جیمین که هنوز توی بهت بود گفت:ب..بله قربان؟؟
هیونجین یه بند چرمی رو برداشت و به جیمین داد:
بیا اینو بگیر
جیمین:برای چی ؟
هیو:هر چی گفتم بگو چشم
جیمین: بله چشم*گرفت *
هیو:خوب میخوام تا حد مرگ بزنیش اونقد که همین الان بمیره .
...
۳۳.۷k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.